کنج قفس نشستم و در خلوت سکوت
غمگین گریستم!
این درد میکشدم که ندانم در این قفس
پابند کیستم؟
خامش ز چیستم؟
برف خیال تو در دست های دوستی من بیش از دمی نماند.
از این تکرار ساعتها
از این بیهوده بودنها
از این بی تاب ماندنها
از این تردیدها
نیرنگها
شکها
خیانتها
از این رنگین کمان سرد آدمها
و از این مرگ باورها و رویاها
پریشانم …
دلم پرواز میخواهد !
:: ::
4457 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
2 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian